loading...
وبكــا | وبسايت دانشجويان عمران و معماري
آخرین ارسال های انجمن
حسین سلامیان بازدید : 1030 یکشنبه 17 دی 1391 نظرات (0)

معنویت در دفاع مقدس

قدرت الله بهرامى کادر علمى پژوهشکده تحقیقات اسلامى

چکیده
واژه جنگ مفاهیمى مثل کُشتار، خونریزى، سفاکى و بیرحمى را به ذهن متبادر مى سازد ولى این مفاهیم نه تنها در حماسه دفاع مقدس ما جایگاهى نداشت بلکه بر عکس، رزمندگان اسلام چنان صحنه هایى از اخلاص، ایثار،شجاعت، تواضع و شهادت طلبى از خود نشان مى دادند که با هیچ یک ازمعادلات مادى قابل محاسبه نبود.
این رشد و کمال که عارفان بزرگى مثل امام را به تحیر وا داشته بود درسایه معنویتى حاصل شد که به واسطه راز و نیاز و تهجد و توکل به خدا وارتباط روحى با ائمّه معصومین علیهم السلام به وجود آمده بود.
واژگان کلیدى: معنویت و دفاع مقدس.

مقدمه

آنها حساب همه چیز را مى کردند الا یک حساب و آن حساب معنویت ]بود. [امام خمینى (ره)
ملت مسلمان ایران در طول تاریخ جنگ هاى بسیارى را تجربه کرده است. اما بى گمان حماسه هشت سال دفاع مقدّس در کارنامه دفاعى ملت ایران برجسته و بى مانند است. این برجستگى در دو چهره تابناک ظاهرى و باطنى نمایان گر شد. در بعد ظاهرى، دشمن ما با آن همه امکانات مادى و تجهیزاتى و کمک دهها قدرت بزرگ و کوچک نتوانست به اهدافش که همان جدا کردن بخشى از خاک ایران بود دست پیدا کند و این در نوع خود یک پیروزى بسیاربزرگ محسوب مى شد.
امّا در بعد باطنى که همان تحول معنوى در آحاد جامعه و به خصوص در رزمندگان اسلام است نمایشى بزرگ و اعجاب انگیز از عظمت هاى کم نظیر انسان دین دار قرن حاضر را به نمایش گذاشت که با سلاح و نیروى عظیم ایمان به خداوند متعال پدیدار گردید. این معنویت که همان راز و نیاز با خداوند و امید به امدادهاى الهى همراه با توکل و تهجد و توسل بود باعث گردید انسان هایى تربیت شوند که مظهر ایثار و اخلاص و شهادت طلبى باشند و به درجه اى ازکمال نایل شوند که امام خمینى(ره) با آن همه کمال و عظمت نسبت به آن ها احساس حقارت مى نمود.[1] و یا مقام معظم رهبرى در نماز به آنها اقتدا مى کرد.[2]
مقاله اى که در پیش رو دارید پرتوى است از درخشش خیره کننده معنویت که در هشت سال دفاع مقدس در بین رزمندگان تبلور یافت و بزرگترین حماسه ها را به وجود آورد به گونه اى که هر لحظه اش سرشار از خاطراتى است که ما را به حفظ عزّت و سربلندى و آزادگى فرا مى خواند و زینت بخش تاریخ پر افتخار ایران است.


1 . من وقتى با این چهره ها مواجه مى شوم و این قلب هایى که به واسطه توجه به خداى تبارک و تعالى این طور درچهره ها اثر گذاشته است احساس حقارت مى کنم. صحیفه امام، ج 13، ص 195.2 . شیرودى اولین نظامى است که من در نماز به او اقتدا کردم. جمهورى اسلامى، 80/6/21، ص 3.

انسان و معنویت

معنویت تأثیر شگرفى در تحول انسان ها دارد. رفاه، علم، زندگى و همه چیزهایى که براى انسان و جامعه انسانى مورد نیاز است با معنویت معنا و مفهوم و زیبایى پیدا مى کند. دنیاى بى معنویت مثل جسم بى روح است که به سرعت فاسد مى شود. نشاط، حرکت، امید، زیبایى وآرامش مفاهیمى هستند که با معنویت حاصل مى شوند.
در پرتو معنویت، انسان مادى تبدیل به انسان الهى مى گردد و آرزوهایش به آرزوهاى خدایى بدل مى شود و فرد مى تواند روى دنیا و تاریخ اثر بگذارد و انسانیت را متحول نماید.[1]معنویت همچنین انسان را در برابر قدرت هاى استکبارى قدرتمند و با اراده مى کند و به اوقوت قلب و شجاعت مى بخشد. و در نهایت، معنویت بال پرواز انسان در ملکوت اعلى و حقایق غیر مادى عالم آفرینش است.[2]


1 . معنویت، اداره تبلیغات نمایندگى ولى فقیه در سپاه، 1386، ص 43 - 45.2 . همان، ص 56 - 57.

جهاد و معنویت

در نگاه اول چنین برداشت مى شود که جهاد و معنویت نه تنها رابطه اى با هم ندارند بلکه ضدهم دیگر هستند چرا که هر کدام روحیه خاص خود را طلب مى کنند؛ عارف نیازمند روحیه اى ظریف است که با اندک جرقه اى قلبش مى شکند و اشک از دیدگانش جارى مى شود در حالى که رزمنده نیازمند داشتن روحیه اى خشن و قلبى سخت است که بتواند دشمن را از پاى درآورد.
واقعیت این است که جهاد و معنویت هر دو از فضایل و کمالات هستند و بین آنها هیچ گونه تضادى وجود ندارد. عارف واقعى اهل جهاد و مبارزه در راه خداست و مبارز واقعى هم اهل عرفان است و اگر عارفى سلطه پذیر شد عرفان او دکانى بیش نیست و اگر مبارزى اهل معرفت نبود سلحشوریش حماسه مقدس نخواهد بود.
هدف انسان هاى مادى از جنگ، آب، خاک و غنیمت است در حالى که هدف انسان هاى الهى از جنگ اعتلاى کلمة اللّه است و آنان حاضر نیستند چیز دیگرى را در این هدف مقدّس سهیم گردانند.

زمینه هاى پیدایش معنویت

الف - عبودیت
سرآمد باورهاى دینى و ریشه همه معنویات، عشق به ذات مقدس حق تعالى بود که تار و پودوجود رزمندگان را فرا گرفته و آنان را متحول مى نمود و براى حرکت در مسیر لقاى الهى مهیامى کرد. این عشق سبب مى شد رزمندگان به معشوق خود محبت بورزند و آن قدر پیش بروندتا محو جمال الهى گردند و جز خدا نبینند و همه رفتار و عملکردشان براى رضا و خشنودى خدا باشد.
مهمترین عامل پیروزى رزمندگان در این جنگ نابرابر ایمان و اعتقاد به خداوند بود،همان که دشمن على رغم داشتن همه تجهیزات از آن بى بهره بود. رشادت و فداکارى همه رزمندگان اسلام از ایمان و اعتقاد آنها به خداوند نشأت مى گرفت و کسى که خدا را یارى کندخداوند هم یار و مددکار او خواهد بود. امام خمینى(ره) اظهار مى نمود که ما به خاطرپیروزى هاى معنوى باید از خداوند تشکر کنیم که چنین تحول عظیمى در جوان هاى ما به وجود آورد، ایشان مى فرمود:
شما بروید ببینید این سنگرها را، ببینید مساجد است این سنگرها، این سنگرها مراکز عرفان است، مراکز توحید است و در این مراکز که شب آن طور مشغول هستند و روز هم آن طورفداکارى مى کنند.[1]
همین عبادت هاى خالصانه رزمندگان را به آن درجه از اطمینان و یقین رسانده بود که ازهمه بندهاى غیر خدایى آزاد شده بودند و به جز خدا کسى را نمى دیدند و گامى بدون رضایت او برنمى داشتند.
ب - توکل
یکى دیگر از زمینه هاى پیدایش معنویت توکل است و معناى آن این است که انسان به خدااعتماد کرده و با وثوق به حسن تدبیر و تقدیر او، امور خویش را به او واگذار نماید.
توکل، مشعل امید را در دل روشن و یأس و ناامیدى را از آن دور مى کند، به انسان شهامت وبه روح آرامش مى بخشد چرا که متوکل به خدا تکیه مى کند و چنین کسى را خداوند کفایت مى کند. خداوند در قرآن کریم مى فرماید:
وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ. (طلاق / 3)
هر کس به خدا توکل کند خدا او را کفایت مى کند.
از ارزش هایى که رزمندگان اسلام با اتصال به آن از گردنه دفاع مقدس، پیروزمندانه گذشتند توکل به خداوند بود. آنان در عین اینکه به امداد و نصرت خداوند اعتقاد کامل داشتندو به خود و سلاح و تجهیزات، تنها به چشم وسیله نگاه مى کردند کارها را به او واگذار مى نمودندبدون اینکه از مسؤولیت دفاع گریزان باشند و از تلاش دست بردارند و خداوند نیز این توکل واعتماد را بى پاسخ نگذاشت و رزمندگان را پیروز کرد.[2] امام خمینى، مقام معظم رهبرى،فرماندهان دفاع مقدس و رزمندگان اسلام به کرات اعلام مى نمودند که با اتکال به خداوندتوانستیم دشمن را به شکست بکشانیم.

ج - ذکر و یاد خدا
در قرآن مجید و احادیث معصومین(ع) بر ذکر و یاد خدا تأکید فراوانى شده است و آن ذکرى اهمیت دارد که از قلب سرچشمه بگیرد و انسان را به مرحله اى برساند که همه عالم رامحضر خدا بداند. چنین ذکرى مؤمن را در سختى ها، آرامش و قوّت مى بخشد. در قرآن کریم آمده است:
اى کسانى که ایمان آورده اید هنگام برخورد با دشمن ثابت قدم باشید و بسیار خدا را یاد کنید.[3]
رزمندگان اسلام در حماسه دفاع مقدس با زنده نگه داشتن یاد خدا بر قوّت و قدرت روحى و معنوى خویش افزودند و توانستند از عهده دفاع آنچنان که شایسته و بایسته است برآیند.
ذکر و یاد خدا چنان جاذبه اى داشت که افراد را از عالم مُلک جدا مى کرد و به ملکوت پیوندمى داد. یاد خدا گره هاى کور عملیات ها را باز مى کرد و به رزمندگان آرامش مى بخشید.
یکى دیگر از عوامل تقویت معنویت در جبهه تلاوت قرآن بود. رزمندگان با خواندن قرآن هم دل خود را به یاد خدا مى آراستند و هم قوّت قلب مى گرفتند. از جلوه هاى دیگر معنویت در دفاع مقدس دعا و راز و نیاز بود و دعاى چه کسانى براى اجابت، شایسته تر از دعاى مجاهدان راه خدا که راز و نیاز را نه در انزوا که در مجاهدت و تلاش عارفانه جستجو مى کردند.[4]

د - ارتباط روحى با ائمه معصومین(ع)
یکى دیگر از موارد تقویت معنویت در دفاع مقدس محبت و اتصال قلبى با ائمه معصومین(ع)بود. بدون توسل، ارتباط معنوى با خداوند ممکن نیست چرا که خداوند مى فرماید براى تقرب به او وسیله بجویید و در احادیث معصومین(ع) است که وسیله خدا و خلق، ما هستیم.بنابراین توسل به اهل بیت هم راه است و هم نورانیت راه و هم برطرف کننده موانع و هم سرعت غیر قابل تصورى در پیمودن راه راست به ما مى دهد.[5]
زیباترین نمونه هاى عشق و محبت به ائمه معصومین(ع) در دوران دفاع مقدس ظهور وبروز پیدا کرد، به گونه اى که نام اکثر لشگرها، تیپ ها، گردان ها، قرارگاه ها، پادگان ها محورها،عملیات ها و اسم رمز آنها نام اهل بیت(ع) بود همچنین نام و یاد ائمه اطهار(ع) بر روى پرچم ها، پیشانى بندها، تابلونوشته ها و در و دیوار جبهه ها نقش بسته بود.[6]
رزمندگان اسلام علاوه بر محبت به ائمه براى کسب پیروزى به آنان متوسل مى شدند و ازآنان مى خواستند تا در لحظه هاى سخت و سرنوشت ساز آنها را کمک کنند. آثار این محبت وعشق و توسل در دفاع مقدس به شکل شهادت طلبى، ایثار، ستم ستیزى و عزت خواهى تبلورعینى و مشهود پیدا نمود.


1 . صحیفه امام، ج 19، ص 136.2 . عوامل معنوى و فرهنگى دفاع مقدس، ج 2، على تقى زاده اکبرى، قم، پژوهشکده تحقیقات اسلامى، 1380، ص79 - 80.3 . انفال، آیه 45.4 . همان، عوامل معنوى و فرهنگى دفاع مقدس، ج 1، ص 52 - 63.5 . همان، معنویت، ص 202 - 203.6 . همان، عوامل معنوى و فرهنگى دفاع مقدس، ج 1، ص 142 - 147.

تجلى کارکردهاى معنویت در دفاع مقدس

الف - اخلاص
اخلاص یعنى خالص کردن همه اعمال و رفتار براى خداوند متعال به گونه اى که اعتقاد، فکر،سخن و حرکات و سکنات فرد براى رضاى خدا باشد. و این خصلت بسیار مهم به دست نمى آید مگر با مراقبت هاى مستمر در مسیر مبارزه با امیال و هوس ها براى زدودن تمام زنگارهاى سیاه و سخت و کسى که به این توفیق دست یابد از هر قصد و نیّت، پندار، گفتار وعملکردى که از غیر خداست پاک مى گردد.
اخلاص در جنگ نقش تعیین کننده اى دارد. یک رزمنده وقتى کارش ارزش پیدا مى کندکه فى سبیل اللّه باشد. قرآن کریم اغلب به دنبال کلمه جهاد و قتال عبارت فى سبیل الله راذکر کرده است. یعنى جهاد باید خالص و در راه خدا و براى خدا انجام گیرد.
امام خمینى(ره) در طول دفاع مقدس بارها بر این نکته تأکید مى کردند که یکى از عوامل پیروزى رزمندگان اسلام اخلاص آنها بود چرا که در دفاع مقدس، رزمندگان براى شهرت،اهداف دنیوى و پست و مقام نمى جنگیدند لذا ایشان معتقد بودند که به خاطر اخلاص رزمندگان کسى جز اولیاى خدا قادر نیست از آنها تقدیر کند:
شما ]رزمندگان[ دو مطلب را متحقق کردید که با این دو مطلب کسى که از سنخ بشر جز آن که از اولیاى خدا باشد و الهام از خدا گرفته باشد نمى تواند تقدیر شما را بکند. یکى بزرگترسرمایه خودتان که آن حیات است در طبق اخلاص گذاشتید و دیگرى این که این هدیه را بااخلاص در طبق اخلاص تان گذاشتید عمده این اخلاص است که در شما جوانان ظاهر است شما از این اخلاص و ایثار جمهورى اسلامى را بیمه کردید لکن آن چه بالاتر از همه آنهاست این صداقت شما و این اخلاص شما در بارگاه حق تعالى است آن چه که نزد خدا، ارزشش ازهمه بالاتر است این ایثار از روى اخلاص است.[1]
رزمندگان اسلام، اعم از فرماندهان و نیروها، مجاهدت در راه خدا را از عوامل مهم معنوى در پیروزى هاى خود برمى شمرند و همدیگر را همواره به اخلاص و صداقت فرا مى خواندند.جبهه هاى نبرد مملوّ از اخلاص ورزى رزمندگان پاک نهادى بود که از شهرت دنیاگریزان بودند.
شب عملیات بود گردان به میدان مین رسید وقت تنگ بود و به یک فرد شهادت طلب براى بازکردن میدان مین نیاز بود هشت نفر داوطلب شدند. احمد گفت: قرعه کشى مى کنیم من اسامى را مى نویسم هر کس اسمش درآمد همه باید تمکین کنیم. یک نفر بى طرف یک کاغذ از دست احمد بیرون کشید نام احمد روى آن بود احمد سریع به سمت میدان مین رفت و گفت من برنده شدم مرا حلال کنید و دقایقى بعد انفجار و... دوست احمد به جنازه او نزدیک شد دستش هنوزبسته بود دستش را باز کرد کاغذهاى اسامى را دید. خداى من! فقط یک اسم بود «احمد».[2]
این گوشه اى از اخلاص انسان هایى بود که در هشت سال جنگ از اسلام و میهن دفاع مى کردند. به گونه اى که انسان هاى مادى نمى توانند این مسائل را هضم کنند. مربى نظامى اسرائیلى در کلاس تحلیل جنگ هشت ساله وقتى به این موارد مى رسید به متربى هایش مى گفت نمى دانم چگونه این موارد را براى شما حلاجى کنم که بفهمید.[3]
انجام حج واجب از آرزوهاى هر مسلمان پاکباخته اى بوده و هست ولى انسان هاى بزرگى ماندن در جبهه هاى جنگ را به رفتن به زیارت خانه خدا ترجیح دادند و در عوض خداوندخریدار جانشان شد و به جاى زیارت خانه اش، آنان را به دیدار خود برد. یکى از این نمونه هاسرلشگر خلبان عباس بابایى بود همسرش مى گوید:
سال 66 بنا بود همراه عباس به سفر حج مشرف شویم پس از تحویل ساک ها در فرودگاه نوعى پریشانى در چهره او دیدم در هنگام سوار شدن به هواپیما ناگهان عباس مرا صدا زد و گفت خدا به همراهتان! من و همراهان به او گفتیم مگر تو با ما نمى آیى؟ و... عباس که اصرار ما رامى دید رو به همه کرد و گفت مکّه من این مرز و بوم است مکّه من آب هاى گرم خلیج فارس وکشتى هایى است که باید سالم از آن عبور کنند؛ تا امنیت برقرار نباشد من مشکل مى توانم خودم را راضى کنم. شب عید قربان با همسرش در مکه تماس گرفت و گفت خاطر جمع باشید که عیدقربان پیش شما خواهم بود و روز عید قربان به شهادت رسید.[4]

ب - شجاعت
شجاعت یکى از ملکه هاى گرانقدر و از اوصاف کمال انسان ها مى باشد. در آیات و روایات زیادى به افراد مؤمن سفارش شده است که از هیچ کس غیر از خدا نترسند و در برابر دشمنان شدّت عمل نشان دهند.
یکى از عرصه ها که شجاعت افراد را محک مى زند عرصه جهاد و دفاع است و تاریخ جنگ تحمیلى گواه آن است که رزمندگان اسلام در طول دفاع مقدس بدون هراس از سلاح وتجهیزات و تعداد زیاد نیروهاى دشمن به آنها یورش مى بردند.
در عملیات بیت المقدس با تانک هایمان در محاصره دشمن قرار گرفتیم ناگهان فرمانده مان تصمیم گرفت که همگى، هم زمان چراغ تانک ها را روشن کنیم ابتدا از این فرمان اظهارشگفتى مى کردیم ولى چون به فرمانده اطمینان داشتیم فرمان را اجرا کردیم تمام چراغ ها به یک باره روشن و خاموش شدند و منطقه در یک لحظه نورباران شد پس از چند لحظه صداى الدخیل یا خمینى عراقى ها بلند شد و تسلیم شدند.[5]
امام امت(ره) در پیام هایى که به مناسبت پیروزى رزمندگان در جبهه ها صادر مى نمودندهمواره از شجاعت و دلاورى رزمندگان یاد کرده و این خصلت بزرگ آنها را مى ستودند.ایشان مى فرماید:
جوانان غیور ایران در سایه معنویت اسلام... به قله بلند ایمان وتعهد به اسلام صعود نموده اندو با شجاعت و شهامت کم نظیر بر کفر جهانى و عفلقیان تاخته و آنان را از کشور عزیز خودبیرون رانده اند.[6]
دفاع مقدس ما با رشادت رزمندگان عجین شده است و همین شجاعت و شهامت بود که غرور دشمن را در هم شکست و او را وادار به فرار کرد.
در عملیات مطلع الفجر پشت میدان مین گیر کرده بودیم که چه کار بکنیم؟ برادرى که حدود سیزده سال داشت با حالت خاصى بلند شد و گفت من داوطلب هستم که از این جا ردشوم تا ما آمدیم بگوییم نه، این میدان مین میدان پیچیده اى است و شما نرو، ایشان از میدان مین عبور کرد و موفق شد سنگر تیربارى که ما را زیر آتش گرفته بود خاموش کند و راه رابراى ما باز کند.[7]
بى گمان شجاعت و پایمردى فرماندهان جنگ و حضور آنها در خط مقدم جبهه و حتى جلوتر از رزمندگان و طرح ریزى دقیق آنها باعث مى شد که قدرت ایستادگى و شجاعت رزمندگان چندین برابر گردد. یکى از فرماندهان بزرگ جنگ که نامش براى خودى هااطمینان و براى دشمن تزلزل و وحشت ایجاد مى کرد سردار شهید حسن باقرى بود. سرداررشید درباره شجاعت این شهید بزرگوار مى گوید:
شهید باقرى که در نقش یک استراتژیست و نظریه پرداز فهیم نظامى بود در عملیات آزادسازى بستان با تیزهوشى و درایت یک فرمانده بزرگ امّا با تواضع و فروتنى که در شأن یک انسان بزرگ است به اینجانب در هدایت و فرماندهى عملیات کمک مى کرد. در حین عملیات از ناحیه سر به شدت مجروح و به بیمارستان منتقل گردید ولى با شجاعت و مردانگى و سعه صدر وعلى رغم کسالت شدید مجدداً به قرارگاه برگشت و معاونت عملیات را بر عهده گرفت.[8]

ج - ایثار
ایثار به معناى از خودگذشتن و مقدم داشتن دیگران بر خود، از ارزش هاى والاى اسلام است.ایثار نشان بزرگى و بزرگوارى روح ایثارگر است. در قرآن کریم و روایات بارها از کسانى که از مال و جان خود در راه خدا مى گذرند به بزرگى یاد شده است.
دفاع مقدس عالى ترین صحنه هاى باشکوه ایثار و فداکارى مردم ما را به نمایش گذاشت مردم در پشت جبهه با ایثار مال و حمایت همه جانبه از جبهه ها و رزمندگان با ایثار جان خودچنان حماسه هایى آفریدند که بیشتر به شکل افسانه جلوه مى کند امّا حقیقت این است که اینها بر صحیفه دفاع مقدّس نقش بسته است.
امام خمینى(ره) در پیامى صحنه هاى ایثار مردم ایران را این گونه بیان نموده اند:
مگر ما و شما هر روز شاهد این کاروان هاى کربلا نیستیم که با شور و شوق و عشق و عطش به پیشباز شهادت مى روند مگر شما هر روز شاهد میدان هاى باعظمت قتال با متجاوزین نیستیدکه به مرگ لبخند مى زنند و معجزه مى آفرینند راستى این چه تحولى است که بر سراسر این کشور صاحب الزمان روحى فداه نورافشانى مى کند.[9]
ایثار مراتبى دارد، ایثار جان، مال، ایثار در رسیدگى و نجات دیگران و بالاخره ایثار درخطرپذیرى. در مواقعى از دفاع مقدس همه این ایثارها به صورت هم زمان توسط بعضى افرادتجلى یافته است. یکى از این موارد مربوط به زنان خرمشهر در اوایل جنگ است. خواهر شهلاحاجى شاه روایت مى کند:
بعد از ظهر براى شناسایى شهدا رفتیم خیلى از مادران و زنان شهدا را مى شستند بعضى هم قبرمى کندند چند روز بعد که خواهرم شهناز شهید شد و مى خواستیم او را دفن کنیم. جلوى مسجدجامع برادرم حسین (که چند روز بعد شهید شد) را دیدم به او گفتم بیا مى خواهیم شهناز رادفن کنیم. گفت من نمى آیم عراقى ها از دروازه شهر وارد شده اند و جنگ تن به تن شروع شده است آن جابه من بیشتر احتیاج است. در بهشت شهدا آبى براى غسل دادن خواهرم نبود آقایى گفت احتیاج به غسل ندارد در حالى که گلوله هاى توپ در نزدیکى ما فرود مى آمد مادرم بادست هاى خودش خواهرم را در قبر گذاشت.[10]
ایثار و فداکارى رزمندگان در طول هشت سال دفاع مقدس شگفت انگیزترین برهه ازتاریخ ایران اسلامى است. کسانى که با توکل به خدا و توسل به معصومین(ع) مانند کوه در برابراستکبار مقاومت کردند و لحظات خاطره انگیزى به یادگار گذاشتند، خاطراتى ماندنى و عظیم که در تاریخ ثبت شده و چراغ راه آیندگان خواهد بود. یکى از فرماندهان جنگ راجع به ایثار وفداکارى یکى از رزمندگان تحت امرش چنین مى گوید:
در عملیات کربلاى چهار دشمن موانعى خورشیدى درست کرده بود که عبور از آن بسیارسخت بود. در شب عملیات این موانع برداشته نشده بود وقتى حمله سپاه اسلام آغاز شد من دیدم شخصى روى خورشیدى ها افتاد خوشحال شدم و با خود گفتم شهید خوشبختى بود همگى حتى بنده از روى جنازه وى عبور کردیم و خط را با همین یک شهید گرفتیم پس از تثبیت خطبرگشتم ببینم این شهید کیست دیدم زنده است و یکى از پاسداروظیفه ها به نام حمیدى نیامى باشد و همه بدنش زخمى است او را از روى خورشیدى برداشتم و دیدم یکى ازخورشیدى ها به چشمش رفته و نابینا شده به او گفتم چرا این کار را کردى گفت دیدم کار قفل شده و گیر کرده بود. بعد از عملیات موضوع را به آقاى محسن رضایى گفتم و ایشان هم او راپیش امام برد و حضرت امام از ایشان تقدیر نمودند.[11]

تواضع
تواضع، همان فروتنى و افتادگى است که مانع از بهتر دانستن خود از دیگران مى شود و درلغت، متواضع به آن کس گفته مى شود که در برابر کسانى که در جاه و مقام از او کمتر هستندخضوع و فروتنى مى کند.[12]
یکى از آثار و کارکردهاى معنویت که در دفاع مقدس تجلى پیدا کرد تواضع رزمندگان اسلام بود همان هایى که در اوج نام و نشان به دنبال بى نشانى بودند. فرماندهانى که افرادزیردست را وارسته تر و بهتر از خود مى دانستند و به جاى آن که خود را فرمانده آنها بدانندخدمتگزار آنان مى شمردند و به آن افتخار مى کردند. امام خمینى(ره) به عنوان رهبر انقلاب و فرمانده کل قوا در پیام ها و سخنرانى ها متعدد در برابر رزمندگان تواضع مى کرد و مى فرمود:
اى کاش من هم یک پاسدار بودم این ها چه مى کنند و من چه کار، آنها مى روند با دشمن اسلام مى جنگند ومن در این جا هستم و نمى توانم.[13]
من وقتى که در تلویزیون مى بینم که یک گروه هایى، زن هاى یک بلدى نشستند و دارند براى این جوان هایى که در جبهه ها مشغول هستند با کمال جدیت دارند بسته بندى مى کنند دارندنان مى پزند دارند بسته ها را درست مى کنند من خجالت مى کشم که ما چرا، ما چه هستیم واینها چه هستند.[14]
تاریخ دفاع مقدس گواهى مى دهد که فرماندهان جنگ در رده هاى مختلف همواره خود رایک بسیجى مى دانستند و حاضر نبودند نامشان بر سر زبان ها باشد، یا امکاناتى بیشتر از سایررزمندگان داشته باشند. آنان فرماندهى را فقط داشتن مسؤولیت بزرگتر و در نتیجه کاربیشتر مى دانستند.
ه - شهادت طلبى
یکى از عوامل پیروزى در جنگ خطرها را به جان خریدن و به استقبال مرگ سرخ رفتن است و همین عامل باعث پیروزى مى گردد. اگر در آیات و روایات آمده که توان هر رزمنده برابر باچندین نفر از افراد دشمن است یا شهادت قله سر برافراشته و یک ارزش متعالى است به خاطر شهادت طلبى آنهاست. شهادت آرزوى همه انسانهاى برگزیده خداوند از اولین تاآخرین بوده و هست چرا که فرد شهادت طلب فقط در راه خدا جهاد مى کند. قرآن کریم شهیدان را این گونه ترسیم مى نماید:
هرگز کسانى که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندارید بلکه زنده اند که نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند.[15]
از ارزش هایى که رزمندگان اسلام با تکیه بر آنها توانستند در دفاع مقدس سرنوشت جنگ تحمیلى را به نوع دیگرى رقم بزنند همین روحیه شهادت طلبى رزمندگان اسلام بود وروحیه اى که کشته شدن در میدان جنگ را حیات وافتخار مى دانست. حضرت امام(ره) درطول دفاع مقدس بارها از این روحیه به عظمت و بزرگى یاد مى کردند و در سخنرانى ها وپیام هاى خود مى فرمودند:
ملت ما شهادت را شرف خودشان مى دانند و پیشقدم براى شهادت هستند، جوان ها با آغوش باز شهادت را استقبال مى کنند، جانبازان مى گویند دعا کنید ما شهید بشویم، عشق به شهادت دردل زن و مرد و پیر و جوان موج مى زند، پاسدارها اشک مى ریزند براى اینکه بروند جبهه وشهید شوند.[16]
عبودیت و بندگى بى قید و شرط رزمندگان و عشق به شهادت از آنها انسان هایى ساخته بود که فانى در راه خدا شده بودند و به همین جهت مورد عنایت و لطف ائمه اطهارعلیهم السلام قرارمى گرفتند. یکى از این افراد در لباس یک کارگر به جبهه آمده در دفاع مقدس به آن چنان مراحلى از تکامل مى رسد که مقام معظم رهبرى از ایشان به بزرگى یاد کرده و توصیه نموده اندکه دوست دارم همگان شرح حال این فرمانده رشید را بخوانند.
ایشان تاریخ و محل شهادت خود را نیز مى دانست. در احوالات او آمده است:
یک روز با هم در چادر فرماندهى نشسته بودیم که شهید عبدالحسین برونسى فرمانده تیپ جوادالائمه(ع) گفت این عملیات آخر منه، خندیدم و گفتم این حرفها چیه حاج آقا، گفت مطمئنم توى این عملیات مهلتى که برایم مقرر کرده اند تمام مى شود. شب عملیات سر وصورت خود را اصلاح کرد، به حمام رفت و لباس فرم سپاه را پوشید و در همان عملیات (بدر)به شهادت رسید و همان گونه که بارها گفته بود و دلش مى خواست مفقودالاثر شد.[17]
رزمندگان جنگ را یک تکلیف الهى مى دانستند و معتقد بودند اگر در این راه شهادت یاپیروزى نصیب آنها شد در هر دو حال سعادتمند خواهند بود. شهادت طلبى به صورت یک تفکر در رزمندگان درآمده و به صورت یک عطش سراسر جان و روح آنها را فرا گرفته بود.صاحبان این تفکر دریافته بودند که شهادت نزدیک ترین و هموارترین راه و پرشتاب ترین حرکت به سوى حضرت محبوب است و از این طریق انسان حیات جاودانه و ابدى پیدا مى کندلذا مشاهده مى شود که داماد، عروس را در حجله رها مى کند و راهى جبهه ها مى گردد چیزى که در مغز انسان هاى مادى معنا و مفهوم ندارد.
وقتى محمدرضا ازدواج کرد فقط یک شب توانست در مشهد دوام بیاورد و فرداى آن روزدوباره عازم منطقه شد. هر چه دوستان و فامیل به او گفتند بمان، حداقل یک هفته صبر کن تازه ازدواج کرده اى بعد برو قبول نکرد، مى گفت منطقه به من نیاز دارد نمى توانم اینجا بمانم اتفاقاً این آخرین بارى بود که عازم جبهه شد و بعد از آن در عملیات والفجر مقدماتى به شهادت رسید. روزى که پیکر او را تشییع مى کردند روى تابوتش نوشته بود «داماد یک شبه شهادتت مبارک»

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
استفاده از مطالب سایت با ذكر منبع بلامانع مي باشد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    از کدام بخش سایت بیشتر خوشتون میاد ؟؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 853
  • کل نظرات : 225
  • افراد آنلاین : 52
  • تعداد اعضا : 3727
  • آی پی امروز : 304
  • آی پی دیروز : 334
  • بازدید امروز : 500
  • باردید دیروز : 1,089
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 2,728
  • بازدید ماه : 2,728
  • بازدید سال : 131,043
  • بازدید کلی : 2,179,547
  • ارسال مطلب برای وبکـا
    شما نيز نويسنده سايت ما باشيد

    http://www.pwut.ac.ir/_layouts/1065/images/new.gifشما هم جزء کساني‌ باشيد که مي‌خواهيد مطلب خود را منتشر کنيد با ارسال مطلب خود ميتوانيد يکي‌ از ارسال کنندگان سايت باشيد تنها با فشار دادن ارسال مطلب شما هدايت ميشويد به بخش ارسال‌ها و مطلب خود را ثبت کنيد .

    ابتدا در سايت عضو شده تا پنل کاربري براي ارسال مطلب براي شما ايجاد گردد.

    ارسال